شما ببینید آن روزى که راهآهن به این کشور آمد، آنچه که در وهلهى اول به ذهن هر کسى میرسید، این بود که مرکز کشور را از راه این استانهاى مرکزى - یعنى اصفهان و فارس - به خلیج فارس متصل کنند؛ این طبیعىترین کارى بود که در این کشور ممکن بود انجام بگیرد. اینها این کار را نکردند. آن نویسندهى سیاسى انگلیسى که خودش سیاستمدار است - وابستهى به همان دستگاه استعمارى خائنِ به منافع این کشور - در کتابى که نوشته - که ترجمه شده به فارسى - به نام «ایران و قضیهى ایران»، اعتراف میکند که راهآهن ایران باید از تهران مىآمد، از مرکز کشور - از استان اصفهان، از استان فارس - عبور میکرد، میرفت تا میرسید به خلیج فارس؛ اما این کار انجام نگرفت. راهآهن ایران را در دوران طاغوت، در دوران رضاخان، با محاسبهى منافع قدرتهائى که دشمنان بزرگ این کشور محسوب میشدند - یعنى انگلیس و روسِ آن روز - کشیدند، اسمش را هم گذاشتند راهآهن سراسرى! دروغ محض؛ کدام سراسرى؟ براى اینکه جبههى آن روزِ متفقِ جنگ - یعنى انگلیس و روس - بتوانند در دو طرف کشور ما سلاح و مهمات منتقل کنند، از نفت کشور بتوانند استفاده کنند، آمدند از بخشى از خلیج فارس، آن هم با یک فاصلهاى، راهآهنى کشیدند به تهران؛ از آنجا هم به بخشى از دریاى خزر، براى اینکه قشون روس و قشون انگلیس بتوانند به همدیگر متصل شوند و سلاح و تجهیزات و امکانات منتقل کنند و نفت ایران را بردارند ببرند هرجائى که میخواهند، مصرف کنند. یعنى سیاست حاکم بر یک عمل عمرانى در کشور که عبارت است از ساخت خط آهن اینقدر تحت تأثیر سیاستهاى استعمارى و نفوذ بیگانگان در کشور انجام میگرفت. آن وقت نتیجه این میشود که شیراز در قلب کشور راهآهن ندارد. البته به فضل الهى، به توفیق الهى، اولاً در این سالهاى دوران انقلاب از لحاظ راههاى مواصلاتى در این استان کارهاى خوبى انجام گرفته؛ ثانیاً همین خط آهن و همین راههاى متصلکنندهى این منطقه به مناطق آب و مناطق دیگر کشور، به لطف الهى، به حول و قوهى الهى، به دست جمهورى اسلامى انجام خواهد گرفت؛ این کار خواهد شد.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مردم شهرستان کازرون
87/2/16